این مهاجر آلمانی تا زمان مرگش هیچ اطلاعی از راز و مکان دقیق معدن نداد و به کسی در این مورد چیزی نگفت و مثل یک راز پنهان آن را برای خودش حفظ کرد، اما یک نفر راز پنهان جاکوب والتز را بالاخره آشکار کرد.

افسانه‌های کوه خرافات

بعضی‌ها درباره این کوه داستان‌های ترسناکی تعریف می‌کنند و به همین دلیل به کوه خرافات معروف شده است و گردشگران ماجراجوی زیادی را به سمت خود کشیده است.

آدلف روت اولین کسی بود که با سودای بدست آوردن طلا به آنجا رفت اما هیچ وقت برنگشت. با این‌حال یک پیام از آدولف روت که البته منصوب به او است، به دست دیگر کاشفان و جستجوگران رسید. متن پیام این بود: رفتم، دیدم، پیروز شدم!

همین پیام باعث شد افراد زیادی فکر کردند که آدولف روت به معدن طلای مشهور رسیده و آن گنج طلا را پیدا کرده است. پس برای اینکه از این گنج بی‌نصیب نمانند، به سمت کوه خرافات به راه افتادند و شروع به کند و کاو کردند. جستجو گران طلا از همه جا به این نقطه و این کوه هجوم آوردند.

کاوش‌های زیاد و تلاش افرادی که جویای گنج بودند و حتی حاضر بودند جانشان را در این راه از دست بدهند هیچ نتیجه‌ای نداد و هیچ‌وقت جای دقیق معدن طلا برای کسی پیدا نشد.

درگیری و رقابت تنگاتنگی بین معدن‌چیان به وجود آمد و کشت و کشتار زیادی هم بر سر این موضوع اتفاق افتاد. خیلی‌ها در کوه ناپدید شدند و هیچ‌وقت به خانه‌شان برنگشتند.

بر اساس داستان‌ها و افسانه‌های محلی، روح این افرادی که در این نقطه از زمین جانشان را در راه طلا از دست داده بودند، در این کوه‌ها هنوز سرگردان است.

بر اساس افسانه‌های موجود در غارهای زیر کوه هم موجودات مرموز و عجیب و غریب وجود دارند. یکی از قبایل سرخ‌ پوست آمریکا بر این باورند که کوه خرافات دروازه‌‌ای به جهنم است.

پیشنهاد مطالعه: مطلب ساکنان این شهر عجیب، زیر زمین زندگی می‌کنند را بخوانید.